می گویند آسمان همیشه همین رنگی است.
باید گریخت به جایی که آسمانش رنگی متفاوت داشته باشد. رفت و دیگر برنگشت. رفت و آرزو کرد برای نیامدن. برای برنگشتن.
آدم می آیند که بروند.
آدم ها می آیند شاید برای پیدا کردن آسمان متفاوتشان. آدم های می آیند و اسیر یکرنگی آسمان می شوند.
می گویند بعضی جا ها آسمان رنگ دیگری می شود...
آسمان دنیا، به اندازه ی خودش قفس است. نفس گیر است.
آدم های می آیند تا آسمان، آسمان گذر کنند. می آیند که آسمانی شوند و از زندان این یکرنگی خودشان را بکنند...
می رویم میان زمین خاکی،آسمان مردمان آسمانی را نظاره کنیم فقط....
همین.
پ.ن: اسمش را گذاشته اند کربلای ایران.